حوزه کودک و نوجوان، درخت گردوی اکوسیستم کارآفرینی
اگر بخواهیم توصیف کوتاهی از استارتاپهای حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم میتوان گفت پرسود اما دیر بازده… . به همین خاطر عنوان درخت گردو را برای آن به کار بردیم. اگر جامعه و سرمایهگذاران به ضرورت سرمایهگذاری در این حوزه واقف شوند و پای باردهی این درخت بنشینند، علاوه بر سود عاید شده برای ایشان، آیندهای روشن برای جامعه را شاهد خواهیم بود.
چرا این حوزه از اهمیت ویژه ای برخوردار است؟
ناگفته پیداست که برای ساختن آینده ای بهتر و جامعهای سالمتر اگر بر روی نسل جدید تمرکز و سرمایه گذاری صورت بگیرد قطعا به شکل درونی و نهادینه و با هزینه کمتر نسبت به دوره بزرگسالی تغییرات مثبت قابل ایجاد خواهد بود. پس بهتر است تمام جوامع از این ویژگی استفاده کرده و در راستای جهتدهی جامعه به سمت پیشرفت و رفتارهای مثبت، علاوه بر سرمایهگذاری روی اصلاحات اجتماعی در بین بزرگسالان که ضرورتی اجتناب ناپذیر است، حتما مبلغ معتنابهی را در زمینه فرهنگسازی در بین کودکان هزینه نماید.
با این حال چرا این حوزه کمتر از دیگر زمینههای استارتاپی مورد توجه واقع میشود؟
دیربازده بودن حوزه کودک:
یکی از دلایل این است که اصولا سرمایهگذارهای سنتی تمایل کمتری به سرمایهگذاری در بخش کودک و نوجوان نشان میدهند. چون این حوزه نه خیلی زودبازده است و نه آنقدر حجم سرمایه را افزایش میدهد. یک سرمایهگذار اگر فقط نگاهش به رشد سرمایهاش باشد، حتما این سرمایه را به بازارهای دیگری تزریق میکند.
اقدامات کوتاهمدت و سلیقهای دولتی:
اقداماتی که از سوی دولت در دورههای مختلف صورت میگیرد، هرچقدر هم که مثبت و خوب باشند، اما همچنان این مسئله وجود دارد که این اقدامات کوتاهمدت هستند و نگاه بلندمدتی پشت آنها نیست. در واقع این حمایتها عموما براساس نگاه دستوری یا علاقهمندی یک مدیر خاص که در یک بازه زمانی مشغول به کار است، شکل میگیرد. به همین دلیل است که ما نمیتوانیم یک مسیر فرهنگی را در ۲۰ سال گذشته به صورت مشخص در حوزه کودک و نوجوان مشخص کنیم. اینطور مسیری وجود ندارد. ممکن است یک مدیر در دورهی فعالیتش به این حوزه توجه داشته باشد اما هیچ سند یا چشمانداز دقیقی برای این کار وجود ندارد.
عدم وجود استانداردهای لازم در این حوزه:
یکی از مهمترین چالشها استانداردسازی است. ایجاد یک کیفیت استاندارد بالا برای تولیدات حوزه کودک و نوجوان خیلی لازم است. در واقع تولیدکنندهها مدام باید کیفیتکارشان را بالا ببرند تا فرهنگ تولید کار کودک مدام بهتر و بهتر شود. این همان اتفاقی است که باعث میشود سینما و تئاتر و شکلاتسازی و هر حوزهی دیگری که به ذهنمان برسد، سرپا بماند. مسئلهی اصلی تولیدکنندگان حوزه کودک این است که آیا محتوا یا محصولی که تولید میکنند، کیفیت لازم را دارد یا نه؟ و اگر این محصول مشابه خارجی دارد، مصرفکنندهی ایرانی ترجیحش بر مصرف استفاده از محصول داخلی است یا نه؟
ضعف اقتصادی جامعه و اولویت کمتر این هزینه ها:
با ضعیف شدن جامعه از نظر اقتصادی، بطور کلی صنایع فرهنگی و آموزشی در دسته صنایع لوکس قرار گرفته و توجه کمتری را به خود معطوف میکنند. پس در این دوران هم هزینه کرد اقشار عادی در این بخش به طور قابل توجهی کاهش مییابد و بیشتر در سبد اقشار مرفه قرار میگیرد. و این چالش را برای عرضه محصول به بازار افزایش میدهد.
لزوم ایجاد زیرساختهای فرهنگی و علمی:
سرمایهگذاری در حوزه کودک به دلیل حساسیتهای مختلف نیازمند زیرساخت فرهنگی و علمی است.
اصولا سرمایهگذاری در بخش کودک و نوجوان نیازمند یک زیرساختهای فرهنگی و پژوهشی است که یک نگاه فرهنگی و بلندپروازانه و بلندمدت به ویژه از سمت مسئولین و افراد ذی صلاح را میطلبد. اما متاسفانه نگاه دولتمردان در جامعه ما کمتر به مسائل بلندمدت بوده و معمولا زمانی به اقدام میرسند که هزینه و انرژی چند برابری میبایست برای مسائل صرف شود. این خلا برای سرمایهگذاران هم ریسک را بالاتر برده و آنها را برای ورود به بازارهای با مخاطب کودک کمتر قانع میکند.
با وجود این چالشها میتوان این فرصتها را نیز در زمینه استارتاپهای کودک عنوان کرد:
اقناع کودکان به عنوان مخاطب ساده تر است:
مخاطبان ما کودکان هستند و اگر کسب و کارها برای اقناع خانواده ها از کانال کودکان وارد شوند می توانند به نتیجه مطلوبتری دست یابند. والدین حاضرند از نان شبشان هم بزنند تا کودکشان آن چیزی را که میخواهد داشته باشد. این یک فرصت است برای آنکه والدین را درگیر محصولات حوزه کودک کنیم که راحتتر آنها را خریداری کنند. بنابراین ما اگر از درگاه درست به سمت کودکان برویم همین کودکان میتوانند مهمترین عامل فروش برای محصولات ما باشند.
الگوگیری از طرحهای انجام شده جهانی:
این حوزه نسبت به خیلی از حوزه ها در مقایسه با بازارهای جهانی جای کار زیادی دارد. همین عامل می تواند زمینه ای برای بررسی بازارهای جهانی و استفاده از طرحهای انجام شده در دیگر کشورها را در اختیار ما قرار دهد که البته لازم است بعد از تطبیق با فرهنگ و شزایط بومی و ملی کشور خودمان انجام گیرد.
به راحتی اولین و بهترین میشوید:
به دلیل بکر بودن نسبی این بازار اگر در هر بخش به عنوان اولین وارد شوند میتوانند از مزیت اولین بودن بهرهمند شوند و در ادامه در صورتی که کیفیت خود را در سطح بالایی حفظ کنند میتوانند عنوان شایسته اولین و بهترین در آن حوزه خاص را از آن خود کنند که خود اعتبار بالایی در دنیای کسب و کار به شمار میرود.
اولویت بالای فرهنگسازی در حوزه کودک:
و در نهایت ارزش بالای این کسب و کار که شاید بتوان گفت اگر بخواهیم یک کسب و کار را انتخاب کنبم که بر همه دیگر فعالیتها اولویت داشته باشد قطعا فعالیتهای فرهنگساز در حوزه کودک در صدر جدول قرار خواهد گرفت. چرا که حکم پیشگیری مناسبی برای همه آسیبها و کمبودها در آینده خواهند بود و از نظر اقتصادی، روانی و انرژی صرفهجویی برای جامعه به همراه خواهند داشت.
سخن آخر:
طبیعتا فرهنگسازی از سوی نهادهای متولی یکی از مهمترین اقداماتی است که میتواند برای ادامه فعالیت استارتاپها در حوزه کودکان مؤثر و مفید ظاهر شود. با فرهنگسازی درست، هم فعالان بیشتری به این حوزه وارد میشوند و هم والدین کودکان به گزینههای بیشتری برای سرگرمی و آموزش کودکان خود دسترسی خواهند داشت. با تعدد فعالان در حوزه کودک هم طبیعتا سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در این زمینه علاقهمند شده و این موضوع به تولید محصولات باکیفیت که کپی از نمونه خارجی نیستند خواهد انجامید که امیدواریم شاهد این اتفاق باشیم.
شتابدهنده روشا، به عنوان اولین شتابدهنده استعداد و با فعالیت تخصصی در زمینه حوزههای نوآوریهای اجتماعی، روانشناسی، علوم تربیتی و شتابدهی استعداد، از همه شما عزیزان دارای طرح و ایده در این حوزه ها و خصوصا در جامعه کودک و نوجوان حمایت ویژه مینماید. برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره با ما در ارتباط باشید:
https://www.roshaac.ir/contact/
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)